فصل اول
شبه جزیره ایبری در دوران پیش از روم
ایبری ها: سلت ها: کارتاگینیان
در زمان قبل از تاریخ، بخش هایی از شبه جزیره ایبری ( اسپانیا و پرتغال کنونی و مدرن) توسط ساکنان عصر سنگ اشغال شده بود که میراث آنها برای آیندگان در نقش نگاره ها و کنده کاری های غارها و پناهگاه ها و بصورت قابل توجه با ترسیم شکل حیوانات بر جای مانده است. برجسته ترین نمونه ماندگار هنر این مردمان را در نقاشی های غاری در آلتامیرا (Altamira ) واقع در غرب سانتاندر در شمال اسپانیا می توان مشاهده کرد.
در حدود 3000 سال قبل از میلاد ، قبیله ایبری ها که دارای پوستی تیره بوده اند از افریقا کم کم شروع به مهاجرت به این مکان و اسکان در شبه جزیره ایبری می شوند، به همین دلیل نام ایبری بر روی این شبه جزیره بزرگ گذاشته شده است.
پس از چندی و برای مدتی طولانی در حدود 1000 سال قبل از میلاد بوده که بصورت پی در پی قبایل سلتی یا سلت ها شروع به نفوذ و هجوم به این مردم می کنند. نهایتا در حدود سال های 400-600 قبل از میلاد سلتها موفق می شوند بر شمال اسپانیا و پرتغال کنونی مسلط شوند و کم کم در سراسر شبه جزیره قدرت خود را گسترش می دهند. این باعث می شود تا آنها بر ایبری ها حاکم شوند و با آمیخته شدن با آنها فرهنگ سلتیبرین (Celtiberian ) را شکل دهند.
در همین مدت، یعنی از حدود 900 سال قبل از میلاد ، مردمان مدیترانه شرقی به دنبال تجارت با ایبری ها بر آمدند و عمدتا علاقه خود را به مواد معدنی این جزیره ، نقره، آهن و مس نشان می داند.
اولین قومی که وارد تجارت با ایبری ها شد و با آنها روابط خارجی ایجاد کرد فنیقی ها بودند که با خود تکنیک نوشتن را برای این مردم به همراه آورده بودند. مهم ترین توافق آنها با ایبری ها توافق گادیر (Gadir ) ( کادیز مدرن) بود. سپس این معامله گران و استعمارگران یونانی ها بودند که از حدود قرن هفتم قبل از میلاد به دنبال راهی برای نزدیک شدن به ایبری ها بودند. با شروع همکاری یونانی ، این اقوام تاک و زیتون را به اسپانیا آوردند. موضوع اصلی تجارت آنها با ایبری ها، آمپوریاس ( Ampurias) در کاتالونیا بود.
در قرن ششم قبل از میلاد، فنیقی ها هموطنان و هم نوعان خود را از سرزمین های فنیقی در کارداژ در شمال افریقا را فرا خواندند تا به دفع حملات قبایل بومی بپردازند.
کارتاگینیان ها (Carthaginians ) که در شبه جزیره ساکن شدند به نام اسپن ( Span) یا اسپانیا (Spania ) خوانده می شدند که به معنی سرزمین خرگوش بود. در ابتدا آنها خود را به تجارت و بهره برداری از معادن نقره محدود کردند. اما بعد از اینکه اسپانیایی ها تهدید رم را دیدند، مردم قبلیه خود را که مردمانی قوی و سر سخت بودند را به عنوان سرباز و منبعی از قدرت جمع کردند تا آماده عملیات هایی علیه رقیب بزرگ خود یعنی روم باشند.
پس از شکست کارتاژ در جنگ پونیک اول با رم ( 264-241 پیش از میلاد) ، ژنرال کارتاغینیان هامیلکار بارسا (Carthaginian general Hamilcar Barca ) یک ارتش قدرتمند و نیرومند ایجاد کرد. داماد و جانشین وی، هسدروبل (Hasdrubal ) نیو کارتاژ را به عنوان پیاتخت انتخاب و تاسیس کرد و کار هامیلکار را ادامه داد.
روم وقتی رشد قدرت کارتاگینیان را در اسپانیا دید، پیمانی را برای هاسدروبل پیشنهاد و منعقد کرد که طبق آن کارتاگینیان، باید در جنوب ابرو باقی می مانند و نباید به سوگونتیوم (Saguntum ) که شهری مستقل در جنوب رودخانه ( که در ابتدا توسط استعمارگران یونان اشغال شده بود) و رابطه دوستانه با روم داشت کاری داشته باشند.
هسدروبل در 22:L قبل از میلاد به قتل رسید و پسر 26 ساله هامیلکار به عنوان فرمانده کارتاگینیان اسپانیا توسط هانیبال و به عنوان بزرگترین خاندان بارسا جانشین او شد. برای برداشتن اختلاف خود با رز هانیبال در سال 219 قبل از میلاد او به ساگونتیوم حمله کرد و یعد از یک محاصره هشت ماهه موفق به تصرف آنجا شد و سپس جنگ پونیک دوم را با رم آغاز کرد ( در سال های 201 تا 218 قبل از میلاد).
کارتاگینیان تحت فرماندهی هانیبال از جنوب گوئل رد شدند و به منطقه آلپ در داخل ایتالیا رسیدند. در اینجا هانیبال به مدت 14 سال با موفقیت اردو زد و جنگ های زیادی با روم انجام داد اما نتوانست روم را نصرف کند. در همین حال ژنرال رومی اسکپیو اویکتد (Scipio evicted ) که یک کارتاگینیان اهل اسپانیا بود و بعد از هانیبال به عنوان کارتاژ خوانده می شد، در نبردی سرنوشت ساز به نام زاما در سال 202 قبل از میلاد توسط توسط اسکپیو شکست خورد. کارتاژ دستاوردهای خود را در خارج از شهر رها کرد و در ایبریا رومی ها قبایل کاملا مستقل سلتیبرینی را تسلیم کردند.
فنیقی های اولیه، یونانیان و کارتاگینیان تاثیرات ماندگار و زیادی روی مردمی که در شبه جزیره ایبری ساکن شده بودند گذاشتند. از جمله این مردمان که باید آنها را بصورت مجزا عنوان کرد، مردم باسک بودند.
باسک ها یا باسکی ها در مناطق کوهستانی که شامل اسپانیا و بخشی از فرانسه بود ساکن بودند و در گوشه خلیج بیسکای اقامت گزیده بودند و هنوز هم این منطقه، اصلی ترین منطقه ای است که باسک ها در آن ساکن شده اند. هنوز مبدا ورود اولیه این مردمان و حتی زبان آنها که هیچ ارتباطی با سایر مردمان این منطقه ندارد ، نا مشخص است و هنوز هم در مراجع علمی بزرگ دنیا نیز مورد اختلاف نظر زیادی است.
برخی عقیده دارند که باسک ها باقیمانده نسل سلتیبرینی ها هستند و برخی نیز عقیده دارند که این ها مردمانی از ساکنین اولیه کره زمین و دوره عصر سنگی و مربوط به پیرینه غربی بوده اند.
آنچه که اهمیت دارد این است که باسک ها افراد قدرتمندی و باهوشی بوده اند و در طی قرون مختلف در هر شرایطی موفق شده اند که برخی از امتیازات و خود مختاری و حتی زبان و فرهنگ خود را حفظ کنند. حتی امروزه نیز باسک ها همچنان خودمختار هستند و زبان و اصالت خود را دارند هر چند به منظور تطبیق با شرایطی امروزی با فرهنگ اسپانیا اجین شده اند و بسیاری از آنها به اسپانیایی یا فرانسوی هم صحبت می کنند.
فصل دوم:
روم هسپانیا و لوزیتانیا
روم یا رم کشور اسپانیا را در آن زمان به دو قسمت تقسیم کرد: هیسپانیا سیتریور ( Hispania Citerior) در شمال و هیسپانیا آلتریور (Hispania Ulterior ) در جنوب ، که با اسپانیا نزدیک و اسپانیای دور نیز شناخته می شدند. سپس استان لوزیتانیا را در غرب تشکیل دارد که تقریبا می توان گفت همین پرتغال امروزی است.
اما برای اینکه امپراطوری رم بر تمامی مناطق غلبه کند صدها سال زمان نیاز بود و باید به آن صد سال دیگر نیز برای تسخیر کل شبه جزیره افزود. لوزیتانیان یا لوسیتانیان به سختی برای مدتی طولانی در برابر نفوذ رومی ها با فرماندهی ویراتیوس ( Viriatus) قهرمانانه مقاومت کردند. حتی در حدود سال 140 قبل از میلاد آنها موقتا بسیاری از قلمروهایی که رومیدها تسخیر کرده بودند را مجددا به دست اوردند.
در شهر نمانتیا در شمال اسپانیا نیز به همین میزان مقاومت انجام شد. آنها حدود 20 سال محاصره شدند تا اینکه در سال 133 قبل از میلاد سقوط کردند. نمانتاها تقریبا تماما کشته شدند و یا خودکشی کردند و شهر کاملا نابود شد.
بعد از اینکه شبه جزیره ایبری بصورت کامل توسط رومی ها تسخیر شد، ایجاد صلح رومی که برقراری قوانین و مقررات رومی ها و آرام کردن شورش ها بود در طول سده های اولیه بعد از میلاد به طول انجامید. آنها قرن ها مشغول ایجاد قانون و نظم بودند، به دنبال اداره کارآمد این کشور بودند و به گسترش تولیدات کشور اعم از روغن زیتون و زیتون، گندم، شراب، عسل و نهایتا تجارت سعادتمندانه و قدرتمند در این منطقه پرداختند.
رومی ها با ایجاد جاده ها و مسیرهای ارتباطی باعث شدند تا ارتباطات تسهیل شوند. از طریق آگوستا به کادیز و از آنجا تا پیرنه ها مسیرهایی را ایجاد کردند. لاتین به عنوان زبان رسمی مردم انتخاب شد و زبان اسپانیایی و زبان پرتغالی بعدا از این زبان مشتق شد و در واقع ریشه یکسانی دارند. شهرهای بزرگ در این ایالت ها ساخته شدند و توسعه داده شدند و مراکز دولتی، تجاری و فرهنگی زیادی در این مناطق احداث شدند.
رومی ها کم کم ارتباط بهتری با مردم اسپانیا و شبه جزیره ایبری پیدا کردند و به همین دلیل به مردم بومی شبه جزیره ایبری اجازه داده شد تا شهروند کامل رومی شوند. روم هیسپانیا مردان و بزرگان زیادی را معرفی کرد که نقش تعیین کننده ای در تاریخ کشورهای این منطقه داشته اند. هنرمندان و بزرگانی مانند سنکا نویسنده (Seneca )، لوکان (Lucan )، کوئینتیلیان (Quintilian ) و مارتیال ( Martial) و برخی دیگر که همه مربوط به سده اول بعد از میلاد بودند.
و بعد از آنها می توان افراد سر شناس دیگری مانند امپراطور تراژان ( Emperors Trajan)، نادریان (Nadrian ) و ماروس اورلیوس ( Marous Aurelius) را در قرن دوم و تئودوسیوس بزرگ ( Theodosius) را در قرن چهارم مورد اشاره قرار داد.
در اوایل قرن چهارم بود که رومی ها رسما مسیحیت را به عنوان مذهب یا آئین این مناطق معرفی کردند. اسپانیایی های رمانسون و پرتغالی های به راحتی مسیحیت را پذیرفتند و به این آیین گرویدند.